Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 91 (7363 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
Der Bus hielt an, um zu tanken. U اتوبوس نگه داشت تا بنزین بزند.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Sie kam auf einen Sprung herein. U او [زن] آمد تو سری بزند [برای دیدار کوتاه] .
ohne einen Finger krumm zu machen U بدون اینکه به چیزی دستی بزند [اصطلاح روزمره]
ein Ohrfeigengesicht haben U صورتی داشته باشد که آدم دوست دارد سیلی اش بزند [اصطلاح روزمره]
Aussicht {f} U چشم داشت
Autobus {m} U اتوبوس
Autobus der Linie 8. U اتوبوس خط ۸.
Bus {m} U اتوبوس
Buslinie {f} U خط اتوبوس
Benzin {n} U بنزین
erwartungsvoll <adv.> U با چشم داشت [با انتظار]
gespannt <adv.> U با چشم داشت [با انتظار]
mit dem Bus fahren U با اتوبوس رفتن
auf dem Bus fahren U با اتوبوس رفتن
Ich habe den Bus gefahren. U من اتوبوس را راندم.
Ich bin mit dem Bus gefahren. U من با اتوبوس رفتم.
Busverkehr {m} U اتوبوس رانی
Autobushaltestelle {f} U ایستگاه اتوبوس
Regionalbus {m} U اتوبوس محلی
Busbahnhof {m} U ایستگاه اتوبوس
Linienbus {m} U اتوبوس شهری
Buslinienplan {m} U نقشه خط اتوبوس
Linie [Nummer] {f} U شماره خط اتوبوس
Bushaltestelle {f} ایستگاه اتوبوس
Busfahrer {m} U راننده اتوبوس
Benzinuhr {f} U عقربه بنزین
Benzinkanister {m} U حلب بنزین
Benzintank {m} U مخزن بنزین
Benzinpreis {m} U بهای بنزین
tanken U بنزین زدن
Tankkarte {f} U کارت بنزین
Tankstelle {f} U پمپ بنزین
Fernbus {m} U اتوبوس راه دور
den Bus anhalten U جلوی اتوبوس را گرفتن
Busplan {m} U برنامه زمانی اتوبوس
Sie können den Autobus benutzen. U شا میتوانید با اتوبوس بروید.
Ich brauche Benzin. U می خواهم بنزین بزنم.
Bleibenzin {n} U بنزین سرب دار
Was für Benzin nimmt er? U چه نوع بنزین می پذیرد؟
Tankwart U کارگر پمپ بنزین
Sprit {m} U بنزین [اصطلاح روزمره]
bleifrei [Benzin] <adj.> U بدون سرب [بنزین]
Das war abscheulich von ihm. U او [مرد] رفتار خیلی ناپسندی داشت.
Welcher Bus nach Potsdam? U کدام اتوبوس به پتسدام [می رود] ؟
Ist der Zug [Bus] früh? U قطار [اتوبوس] زود است؟
umsteigen U عوض کردن [قطار یا اتوبوس]
Ist der Zug [Bus] pünktlich? U قطار [اتوبوس] سر وقت است؟
Depot {n} U توقفگاه اتوبوس یا تراموای شهر
Doppelstockomnibus {m} U اتوبوس دوطبقه [حمل و نقل]
Stockbus {m} [Österreich] U اتوبوس دوطبقه [حمل و نقل]
Doppeldeckbus {m} U اتوبوس دوطبقه [حمل و نقل]
Doppelstockbus {m} U اتوبوس دوطبقه [حمل و نقل]
Doppeldeckerbus {m} U اتوبوس دوطبقه [حمل و نقل]
Doppeldeckeromnibus {m} U اتوبوس دوطبقه [حمل و نقل]
Stockautobus {m} [Österreich] U اتوبوس دوطبقه [حمل و نقل]
Wann fährt der Zug [Bus] nach ... ab? U قطار [اتوبوس] به ... کی حرکت می کند؟
Von wo fährt er [Bus] ab? U از کجا او [ اتوبوس] حرکت می کند؟
zum Bus laufen [zum Bus rennen] U برای گرفتن اتوبوس دویدن
Der Bus nach ... hält hier an. U اتوبوس به ... اینجا نگاه می دارد.
Doppeldecker {m} اتوبوس دوطبقه [حمل و نقل]
Die nächste Tankstelle? U پمپ بنزین نزدیک [کجاست] ؟
Es war ganz anders als an meiner bisherigen Schule. U آنجا خیلی با مدرسه قبلی من فرق داشت.
Sie hatte eine tiefsitzende Abneigung gegen alles Fremde. U او [زن] تنفر ذاتی برای هر چیزی بیگانه داشت.
Welche Haltestelle für Lankwitz? U کدام ایستگاه [اتوبوس] به لانکویتس می رود؟
Nicht aus dem Fenster lehnen! U به پنجره تکیه ندهید! [در اتوبوس یا مترو]
Eine Fahrkarte nach Abadan. U یک بلیط [قطار یا اتوبوس] به آبادان می خواهم.
Muss man umsteigen? U باید [قطار یا اتوبوس ] عوض بشود؟
Ist der Zug [Bus] verspätet? U قطار [اتوبوس] دیر کرده است؟
Wann fährt der erste [nächste] Bus ab? U اولین اتوبوس [بعدی] کی حرکت می کند؟
Welcher Bus zu Hermann Platz? U کدام اتوبوس به میدان هرمان [میرود] ؟
Drosselklappe {f} U نوعی دریچه تنظیم [بخار، بنزین]
Die letzte Entscheidung in dieser Angelegenheit liegt beim Richter. U قاضی حرف آخر را در این موضوع خواهد داشت.
Die Polizei war angewiesen, notfalls zu schießen. U پلیس فرمان داشت که در حال لزوم تیراندازی کند.
Ist im Tiefkühler mehrere Monate haltbar. U می توان در یخدان برای چند ماه نگه اش داشت.
Ich habe den Anschluss verpasst. U من اتوبوس [قطار هواپیمای] رابط را از دست دادم.
Der Fahrer steuerte den Bus vorsichtig durch den Schnee. U راننده با دقت اتوبوس را از توی برف راند .
auf dem Bus fahren U سوار اتوبوس شدن [برای رفتن به جایی]
Zentraler Omnibusbahnhof [ZOB] U مرکز ایستگاه اتوبوس و وسیله نقلیه عمومی
Ist diese Fahrkarte gültig nach Tempelhof? U این بلیط [اتوبوس] به تمپل هف معتبر است؟
Wie oft fährt er [pro Stunde, pro Tag] ? U آن [اتوبوس] چند بار [در ساعت. در روز] میرود؟
Um wie viel Uhr fährt er ab? U ساعت چند [قطار یا اتوبوس] حرکت میکند؟
Wie öffne ich den Tankverschluss? U کلاهک تانک بنزین را چطور باز کنم؟
Er gestand eine Affäre mit einer Frau aus seinem Büro. U او [مرد] اقرار کرد که با خانمی از دفترش ماجرای عشقی داشت.
Wie oft muss man umsteigen? U چند بار باید [قطار یا اتوبوس] عوض شود؟
Iss den Lachs, denn er hält sich nicht bis morgen. U ماهی آزاد را بخور چونکه تا فردا نمی شود نگه اش داشت.
Wenn die Patienten zu schnell aufstehen, kann es passieren, dass sie ohnmächtig werden. U اگر بیماران سریع بلند بشوند تمایل به غش کردن را خواهند داشت .
Tür öffnen U در را باز کنید [علامت روی دکمه یا سیم کشنده در اتوبوس]
Wagen hält U درخواست ایستادن [علامت روی دکمه یا سیم کشنده در اتوبوس]
Kann ich an Bord Fahrkarten kaufen? U می توانم وقتی که سوار شدم بلیط [اتوبوس یا قطار] بخرم؟
Ich brauche bleifrei [Normal, Super, Diesel] . U بنزین بدون سرب [معمولی. سوپر. دیزل] می خواهم بزنم.
Er kam ums Leben, als sein Fallschirm versagte. U بخاطر اینکه چترش کار نکرد [عیب فنی داشت] او [مرد] کشته شد.
Recent search history Forum search
2باید همه جوانب این موضوع را در نظر داشت.
2باید همه جوانب این موضوع را در نظر داشت.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com